سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سه روز محاصره / محمد ایوبی

سه شنبه 85 دی 12 ساعت 5:7 عصر
سه روز محاصره / محمد ایوبی
تندیس‌سازی که ونوس، خداواره‌ی زیبایی را ساخت، از پرداخت دست‌های ونوس مگر عاجز بوده؟ اما چنان کرده که این نقص به حسن تبدیل گشته و کار را کامل نموده است.

سه روز محاصره که از صحافی در آمد، به رسم یادبود، یک نسخه دادم بهشان. تا کتاب را دید گفت، اگر یک نسخه دیگر هم بدهی برایت یادداشت‌هایی می‌نویسم کنار صفحات. می‌دانستم به عادت دوران دیرین معلمی انشاء که ایشان بوده است، عادت دارد که هر نوشته‌ای را غلط گیری کند. فرصتی مغتنم بود تا عیب و ایراد کارم را بدانم؛ بی درنگ یک نسخه دیگر هم تقدیمشان کردم. هفته‌ی بعد نه تنها کتاب و یادداشت‌های کنار صفحات را داد، بلکه از روی لطفی که داشت، و دارد نوشته‌ای هم در نقد کتاب مرحمت فرمود. آنچه می‌آید بخشی از این نوشته است.

علیرضا اشتری

 

 

جناب علیرضا جان اشتری، برادر ارجمند

بدون هیچ تعارفی، نان قرض دادنی ( و چه می‌دانم، جهت حک کردن نامی و نان بیار و کباب ببر رایج این زمانه، یا ....) سه روز محاصره را خواندم. اصلا  از ریشه و بن با آن دو کتاب دیگرت: "پنج روز پدافند" و "بچه تهرون"، قابل قیاس  نیست، از هیچ نظر؛ پرداخت، فرم، دقت در ثبت به جای لحظه‌های تاریخ و حماسه و پلشتی و نکبت رایج جنگ، که در تمام جنگ‌ها، حتی انسانی‌ترین جنگ‌ها دیده می‌شود ( جنگ برای گرفتن آزادی و حفظ ناموس مادر خویش ــ  که همان خاک به ظاهر بی‌ارزش و گاه پر از میکروب و ویروس است ــ را من جنگ‌های نا گزیر اما انسانی می‌دانم).

به گمان من تمام آن دو کتاب به گرد این کتاب صد و هفتاد صفحه‌ای نمی‌رسند. حماسه‌ای است که خیلی خوب نوشته شده و مهم اینکه این حماسه در تندیس‌واری از شکست و حتی در اوج شکست پرورش یافته، بسیار گیرا و قابل تامل و توجه است. گفتم در گودال شکست، حماسه‌ای آفریده شده است و این حرف در نگاه نخست پاراداکس به نظر می‌رسد؛ اما در ادبیات روایتی و هنرهای دیگر از همین پاراداکس‌ها است که کارهای ماندگاری از گذشتگان برای ما مانده.

 

مثال بزنم؟ تندیس‌سازی که ونوس، خداواره‌ی زیبایی را ساخت، از پرداخت دست‌های ونوس مگر عاجز بوده؟ اما چنان کرده که این نقص به حسن تبدیل گشته و کار را کامل نموده است. یا در تابلوی حیرت‌آور پیکاسو  که آن هم درباره‌ی جنگ است، بر هم زدن نسبت‌ها، نه تنها نقاشی را از جلوه نیانداخته که هنوز این تابلو که "گرونیکا" نام دارد و مربوط به جنگهای داخلی اسپانیا است و ضعف ادمهای حیوان صفت  آدم نما را در این شاهکار جاودانه کرده است.

 

صداقت جاری در سه روز محاصره، هر چند جاهایی بسیار تلخ می‌زند و کام را از زقوم هم کشنده‌تر می‌کند، منزلگه چیزی نیست، لکن گسترش صداقت که در واژه واژه‌ی کار، خود را نشان می‌دهد و بخوبی اثری به وجود می‌آورد که در زمینی بی ریا رشد می‌کند و دوری از قهرمان‌سازی‌های کاذب، باعث جلوه‌ی چهره‌هایی می‌گردد که گوشت و استخوان و خون داشته‌اند و همین چیزهای واقعی را فدای این ملک نموده‌اند و همین‌هاست که خواننده را کاملا در تاثیر می‌گیرد و تاثیر بایسته‌ای را هدیه‌اش می‌کند.

 

تنها اشکالی که در کار تو دیدم (اشکالهای عمده را مال راوی اصلی آقای هادی می‌دانم) اشکالاتی غیر مهم در جمله‌بندی و مخصوصا در ساختار دیالوگ‌هاست که گاه کلماتی از یک گفتگو شکسته می‌آید و کلماتی از همان گفتگو نشکسته و کتابی. مشکل دیگر تغییر راوی است که نمی‌دانم چرا بدون نیاز این کار را چند بار انجام داده‌ای؟ شاید جاهای دیگر تغییر راوی مناسب‌تر بوده، هر چند به نظر من اصلا نیازی به راوی دیگر نداشته‌ای، مخصوصا که غیر ازخود راوی اصلی (هادی) کسان دیگری همراهش بوده‌اند. اگر قرار بر تغییر راوی باشد خواننده توقع دارد، اصلا طبیعی‌ترش می‌داند که راوی‌های دیگر از همان آدمهای همراه فرمانده انتخاب شوند، نه سوم شخص که ما، خواه ناخواه او را بیرون ماجرا و حتی گاه بیرون از کتاب می‌دانیم...  

محمد ایوبی

 

..........................................

محمدهادی فرمانده‌ی یک گروهان از گردان المهدی لشکر ده سیدالشهدا ع بوده است، که سه روز در شلحه(شبه جزیره‌ای در منطقه‌ی عمومی شلمچه‌ی عراق، کنار اروند صغیر و جاده‌ی فرعی بصره) در محاصره‌ بوده است. "سه روز محاصره" روایت اوست از رهایی شانزده هفده نفر بازمانده از بچه‌های گردانش است؛ بچه هایی که توانستند از این محاصره دربیایند.

از "سه روز محاصره" در دهمین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس تقدیر شد.


نوشته شده توسط : جشن کتاب تهران

نظرات دیگران [ نظر]