سلام ....
در مورد نویسنده : جبران خلیل جبران، " در ششم ژانویة 1883 در قریة «بشرّی» (بت شاری به معنی سرزمین پادشاهان) در لبنان متولد شد. مادرش دختر یک کشیش مارونی و پدرش مردی خشن و دائم الخمر بنام خلیل بود. کودکی جبران، با جمال سحرانگیز کوهستان و دل سپردن به نقاشی و زبانهای عربی و انگلیسی و فرانسوی و آموزه های لطیف مذهبی همراه بود." (برگرفته از مقدمة کتاب پیامبر و باغ پیامبر ؛ ترجمة دکتر مؤید شیرازی)
جبران خلیل در سن یازده سالگی، همراه با مادر، برادر ناتنی و خواهرانش به آمریکا مهاجرت کرد و در محله چینی های بندر بوستون اقامت گزید، اما دو سال بعد به تنهائی به بیروت بازگشت تا در «مدرسه الحکمه» تحصیل کند. استعداد شگرف او در همان دوران دانش آموزی آشکار شد، زمانی که نخستین طرحهای پیامبر را (البته به زبان عربی) روی کاغذ آورد و با نقاشی های خیالی از سیمای شخصیت های معروف جهان اسلام همچون ابن سینا و جهان عرب از قبیل ابن خلدون، متنبی و ... توجه اهل هنر را به خود جلب کرد.
در سال 1908، کتاب «جانهای سرکش [الارواح المتمرده]» را منتشر کرد که باعث تکفیر و طرد او از سوی کلیسای مارونی، سوزاندن نسخه های این کتاب در بازار بیروت بدست کشیشان خشمگین، و تبعیدش از لبنان شده است. این کتاب مجموعه ای از چهار روایت و درونمایه آن «آزادی زنان»، «نقد روحانیت»، و «بیعدالتی حاکم بر نظام فئودالی لبنان» بود. علاوه بر جامعه روحانیت مسیحی که این کتاب را تکفیر کردند، در سوریه نیز آنرا زیر تیغ سانسور بردند.
جبران دوره دو ساله ای را برای آموزش نقاشی در پاریس گذراند و تحت تاثیر سبک هنری محبوب آن روزها یعنی سمبلیسم قرار گرفت. در سال 1910 به آمریکا برگشت و در حلقه نویسندگان و روشنفکران عرب-آمریکائی وارد شد که به «انجمن پیوندهای طلائی» شهرت داشت. مجموعه ای از شعرهای منثورش را هم در آن زمان تحت عنوان «آنسوی هجرت» در مصر منتشر کرد.
در بهار 1911 جبران در نیویورک ساکن شد و شروع به کار روی کتاب بعدی خود، «بالهای شکسته» نمود که طولانی ترین اثر او به عربی و تنها رمانِ نوشته اوست. جبران سپس انجمن «الرابطه القلمیه» را بنا نهاد که هدف آن ارتقاء ادبیات عرب در سطح جهان و ترویج استقلال سبک هنری نویسندگان بجای پیروی از سبک دیگران بود. در این سالها، جبران به تدریج در نیویورک به چهره ای شناخته شده و محبوب بدل شد و البته این شهرت را علاوه بر آثار هنریش مدیون حمایت بیدریغ خانم ماری هاسکل نیز بود.
پس از نقل مکان به نیویورک، جبران مجذوب «عبدالبهاء» رهبر دیانت بهائی شد و تحت تاثیر اندیشه های صلح جویانه او قرار گرفت، اگرچه او را رو در رو ملاقات نکرد. شخصیت تاثیرگذار دیگر در زندگی جبران، کارل یونگ و آشنائی جبران با اندیشه های او در حوزه روانشناسی و فلسفه روانشناختی است. او از چهره یونگ، آگوست رودن، چارلز راسل، سارا برنارد و ویلیام باتلر ییتس نقاشی کرد (در مجموعه ای که خودش آن را معبد هنر می نامید.)
جبران در سال 1913 نگارش نخستین کتاب خود به زبان انگلیسی را آغازکرد: «دیوانه» و بدنبال آن دو کتاب دیگر، «عیسی پسر انسان» (بلندترین اثر او به زبان انگلیسی) و سپس کتاب «اشک و لبخند».
در سالهای جنگ جهانی اول، جبران وارد عالم سیاست شد و شهرت و محبوبیت خود را ابتدا در راه آزادسازی سوریه از زیر یوغ حاکمیت جابرانه دولت عثمانی و سپس جمع آوری اعانه برای قحطی زدگان کشور زادگاهش به کار گرفت.
در سال 1918 جبران کوشید کتاب «دیوانه» را چاپ کند، اما اکثر ناشران از چاپ آن سر باز زدند، تا اینکه ناشری جوان و گمنام به نام آلفرد ناف (Alfred Knopf) ریسک کرد و چاپ کتاب را برعهده گرفت. استقبال خوب از کتاب، پاسخی مثبت به این ریسک کردن بود و جبران نیز تا پایان به او وفادار ماند و کتابهای بعدی خود را برای چاپ به وی سپرد. با انتشار کتاب دیوانه، بسیاری از منتقدین او را با تاگور قیاس کردند که جبران دو سال بعد موفق به ملاقات با او شد.
کتاب «المواکب» (موکبها)، مجموعه شعری که جبران آنرا به عربی نوشته و چاپ کرده بود با استقبال چندانی مواجه نشد. اما چاپ مجموعه ای از بیست تابلوی نقاشی او با استقبال هنرشناسانی مواجه شد که او را با ویلیام بلیک (شاعر و نقاش نامدار) مقایسه می کردند.
سال 1923 جبران شاهد انتشار بزرگترین اثرش، یعنی «پیامبر» بود که بذر آن را ژوزفین پی بادی سالها پیش با نامیدن جبران خلیل جبران به عنوان «پیامبر جوان من» کاشته بود. طرح اولیه پیامبر، گفتگوی مردی تبعیدی به نام «المصطفی» با اطرافیانش در یک جزیره بود. اما این خانم ماری هاسکل بود که در شکل دادن به «پیامبر» به صورتی که امروزه در دست ماست نقشی کلیدی ایفاء کرد. استقبال اولیه از کتاب چندان دلگرم کننده نبود، اما به تدریج، کتاب به یکی از پرفروش ترین کتاب های عصر خود و مشهورترین و الهام بخش ترین اثر مذهبی قرن بیستم تبدیل شد. جبران کتاب خود را اینگونه خلاصه می کند : «کل این کتاب یک چیز را بیان می کند: شما بسیار فراتر از آنچه فکر می کنید بزرگ هستید، و سراسر نیک.» در جائی دیگر، جبران می گوید: «زمانی که من پیامبر را می نوشتم، پیامبر هم داشت من را می نوشت !»
جبران بعدها دو کتاب در ادامه پیامبر نگاشت که در یکی از آنها المصطفی با یاران و پیروانش در باغی به گفتگو می نشیند و در دیگری، او جزیره را ترگ می گوید تا زندانی و در بازار سنگسار شود، اگرچه جبران بواسطه بیماری نتوانست هیچکدام از این دو کتاب را چاپ و منتشر کند. در اوج بیماری جبران (که پزشکان آن را سرطان کبد تشخیص داده بودند)، «عیسی پسر انسان» چاپ و با استقبالی شگرف از طرف منتقدین روبرو شد. در سالهای پایانی دهه 1920 جبران با بیماری و درد و رنج دست به گریبان بود. او آنچنان تحلیل می رفت که دیگر قادر به خلق آثار هنری نبود، تا جائی که به دوست هنرمندش «می زیاده» اعتراف کرد که «آتشفشان کوچکی است که دهانه اش مسدود شده است».
جبران روز دهم آوریل 1931 در سن چهل و هشت سالگی در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. مردم شهر دو روز برایش مراسم گرفتند و تشییع جنازه ای باشکوه، چه در نیویورک و چه در لبنان (که بنا به وصیتش او را آنجا در روستای زادگاهش به خاک سپردند) برای او برگذار شد. در وصیت نامه اش، او مبلغ کلانی را وقف کرد که نخبگان کشورش در لبنان بمانند و بجای مهاجرت به جاهای دیگر، کشور خودشان را آباد کنند.
پس از مرگ جبران، خانم باربارا یانگ کتاب «باغ پیامبر» را در سال 1933 تکمیل و منتشر نمود و جیسون لین نیز در سال 1979 سه گانه جبران را با انتشار کتاب «مرگ پیامبر» به پایان رساند.
**** ترجمة خلاصه شده ای از متن کامل بیوگرافی جبران خلیل جبران؛ برگرفته از سایت رسمی جبران : WWW.KAHLIL.ORG
در مورد کتاب : نویسنده کتاب پیامبر تغییرات قرن را در بیروت، به صورت داستانی از رنجی که تقدیر قلم میزند، درآورده است. مرد جوانی عاشق دختری میشود که به نامزدی برادرزاده یک رهبر مذهبی درآمده است. هنگامی که راز دیدار آنان برملا میشود، او را در خانه محصور میکنند و آرزوهای زیبای آنان در دستان جامعه بیرحم، درهم میشکند. خلیل جبران با پیش کشیدن تجربیات شخصی خودش، با چشمانی تیزبین و قلمی توانا، احساسات آنان را به رشته تحریر در میآورد. بالهای شکسته بسیاری از دلواپسیهای درونی او را روشن میسازد. تعهدات زنان شرقی، ثروت به عنوان مانع اصلی رسیدن به شادمانی، نیروی دهم شکننده عشق، که ما را به اقلیمی ماورای دریاها میبرد. این اثر بدیع از خلیل جبران، بینش جدیدی به درک ما از تمام فلسفه و خط مشی او در زندگی میدهد.
قسمت هایی از کتاب :
زیبایی رازی است که جانهایمان آن را میفهمند و به آن شادمان میشوند و با تاثیرات آن رشد مییابند. اما اندیشههای ما در برابرش سرگشته میمانند و تلاش میکنند که محدودش سازند و در قالب الفاظش در آورند, اما نمیتوانند. او سیالی است که از چشم میهراسد و بین عواطف نظارهگر و حقیقت نظاره شده موج میزند.
زیبایی راستین اشعهایاست که از پاکی و قدسیت درون روح بر میآید و بیرون از تن را روشن و زلال میسازد, چنانکه زندگی از ژرفنای هستهها میجوشد و گل رنگ و بو میگیرد, و آن تفاهمی کلی بین مرد و زن است که در یک لحظه کامل میشود و در یک لحظه آن گرایش فراز آینده از همه خواستهها پدید میآید, همان انعطاف روحی که عشقش مینامیم.
کتاب بال های شکسته را انتشارات پژوهش دادار و با ترجمه زیبای حیدر شجاعی در 88 صفحه و با قیمت 1300 تومان منتشر نموده است .
این کتاب زیبا را که برای اولین بار توسط این وبلاگ به صورت PDF در آمده است می توانید از طریق لینک زیر دریافت نمایید .
نوشته شده توسط : جشن کتاب تهران