نخلهای بیسر |
خانواده ناصر در تب و تاب ماندن و یا رفتن سرگردانند. پدر و مادر او، گمان نمیکنند جنگ به این راحتی آشیانه آنها را مورد تهاجم قرار دهد. ناصر، حسین و شهناز پدر و مادر را ترغیب به رفتن میکنند و خود میمانند تا از شهر دفاع کنند. |
پرویز شیشهگران
نخلهای بیسر . قاسمعلی فراست . 1363. امیرکبیر . چاپ سوم 1385 . صریر.
نخلهای بیسر به دلیل اینکه جزء «اولین» آثار ادبیات دفاع مقدس است خود به خود، مورد توجه قرار میگیرد. رمان داستان مقاومت مردم خرمشهر، ایثارها و رشادتهای بچههای مظلوم این شهر و سختیها و مرارتهای مهاجران جنگ تحمیلی است. داستان با شروع جنگ، آغاز میشود. خانواده ناصر در تب و تاب ماندن و یا رفتن سرگردانند. پدر و مادر او، گمان نمیکنند جنگ به این راحتی آشیانه آنها را مورد تهاجم قرار دهد. ناصر، حسین و شهناز پدر و مادر را ترغیب به رفتن میکنند و خود میمانند تا از شهر و آرمانهایشان دفاع کنند. شهناز شهید میشود. او اولین شهید خانواده است که بر سر آرمانهایش جان میدهد. شهادت او، برادرانش را در دفاع از شهر و ارزشهایشان راسختر میکند.
با هجوم بعثیها به شهر حسین نیز به خواهر میپیوندد و ناصر که خود از بیماری رنج میبرد در آزادسازی خرمشهر به شهادت میرسد. رمان «نخلهای بیسر» در زمانی منتشر شد (سال 1363) که مرزهای غربی کشور در آتش جنگ میسوخت. این اثر به همین دلیل، نقشی تهییجکننده در امر دفاع داشت. البته این تنها نقش این اثر نبود، بلکه علاوه بر نقش اطلاعرسانی، حاوی پیام دفاع از ارزشهای ایمانی و اسلامی نیز بود. در سرتاسر رمان همه نگاهها متوجه شهر اشغال شده خرمشهر است. اما این شهر که با گلدستههای مسجد جامعاش کانون همه نگاههاست مکانی «خاکی» و خالی از ارزش نیست. این خاک در نگاه «قاسمعلی فراست» و شخصیتهای داستانیاش خیلی زود تبدیل به «سرزمین موعود» میشود.
سرزمینی که همگان با نگاهی حسرتگونه آن را به یاد میآورند، و برای رهایی آن شهید میشوند. در واقع رمان «نخلهای بیسر» داستان یک شهر است، شهری مجروح و خونین که در زیر چرخ تانکهای دشمن بعثی ناله میکند و فرزندان رشیدش را به یاری میطلبد. از نکات بسیار جذاب این رمان، حرکت خواننده در تمامی طول داستان همراه با رزمندگان خرمشهری؛ محله به محله و کوچه به کوچه و مشاهدهی سقوط آن است.
در واقع رمان «نخلهای بیسر» از نوع رمانهای «وقایعنگارانه» است. در دنیای امروز، تعریف واقعیت و نشان دادن آن به صورت عینی تقریباً کاری غیرممکن است. به این دلیل نیز دیگر کسی مدعی آفریدن اثری کاملاً واقعگرا نیست. واقعیت عینی همان وقوع جنگ و دفاع مظلومانه مردم خرمشهر است. نویسنده این واقعیت تاریخی را برگزیده است و به آن جامه داستانی پوشانده است. در رمان «نخلهای بیسر» بستر تاریخی (رویداد-واقعیت-) حاضر است. اما آنچه غایب است جهان داستانی و شخصیتهای داستانی است و متأسفانه این ضعف عمده رمان، مانع حضور همیشگی این اثر در زمانها و مکانهای مختلف تاریخی شده است، هرچند که نویسنده هیچ تعهدی نسبت به رویدادهای عینی ندارد، اما در مقابل جهان داستان این تعهد شکل میگیرد.
البته نویسنده نمیتواند صد در صد ادعا کند که واقعیت مربوط به دفاع مقدس مردم خرمشهر را به عینه بازآفرینی کرده است. البته میتوان درباره ثبت واقعیت داستانی نخلهای بیسر و واقعیت تاریخی آن سخن گفت. اما نمیشود آن دو را یکی دانست. در رمان «نخلهای بیسر» فراست میکوشد سادهسازی واقعیت بپردازد ولی متأسفانه همین عملکردش بزرگترین ضعف اثر به شمار میرود. و این ضعف را میتوان در پرداخت ضعیف شخصیتهایش به وضوح دید. زبان داستان اگرچه از لحاظ زبانشناسی داستان همخوانی نداشته و دچار ضعف و اشکال است، اما هماهنگی آن با فضا و حال و هوای گرم جنوب و خونگرمی خاص جنوبیها به خوبی چفت شده است که خواننده را نرم و سبک با خود به اینسو آنسوی میکشد.
در «نخلهای بیسر» به خاطر شتابزدگی، پرداخت شخصیت محوری داستان ضربه دیده است. ناصری که شهادتش میتوانست تأثیرگذارترین صحنه داستان باشد، شهادتش تنها با یک جمله شتابزده گفته میشود. با این حال میتوان گفت رمان «نخلهای بیسر» یکی از موفقترین رمانهای دفاع مقدس از چند رمان نوشته شده در سالهای آغازین جنگ تحمیلی است، به خصوص که به یکی از حساسترین برهههای دفاع مقدس اشاره دارد، به خرمشهر که در تاریخ هشت ساله دفاع مقدس هرگز فراموش نخواهد شد.
قاسمعلی فراست، متولد سال 1338، گلپایگان است. وی فارغالتحصیل رشته ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران است. از سال 1357 شروع به نویسندگی می کند. تألیف بیش از ده عنوان کتاب از جمله: گلاب خانم. رمان (موسی رزمندهای است که قرار است در نیمه شعبان با گلاب خانم ازدواج کند. همه چیز جهت مجلس عروسی مهیا است. مهمانها هم میآیند ولی از موسی خبری نیست. او ناپدید شده است. پدر به جستجوی وی به جبهه میرود و عاشق جبهه میشود...) نیاز .رمان (داستانی درباره دختری به نام نیاز است که پدرش زندانی است ولی خانواده برای ناراحت نشدن نیاز، به دروغ به او میگویند که پدرش بدون خداحافظی با کامیون حمل هدایای مردمی به جبهه رفته است...) خانه جدید. مجموعه داستان ، بنبست. نمایشنامه ، آوازهای ممنوع . رمان ، زیارت . مجموعه داستان از دیگر فعالیتهای اوست. |
نوشته شده توسط : جشن کتاب تهران